خدای من
من خدا را بر فراز ابرها نمیجویم،....من خدا را در مکه اعراب نمیدانم،..-..خدای من ،... دستی ست که سر یتیمی را نوازش میکند،...خدای من ،... در خشک کردن اشک چشمی میکوشد،....
خدایم را در لبخند کودکی شاد میبینم،....
خدای را که من میشناسم،.... مهربان است و نه ظالم،..... بخشنده است ،... نه محتاج،...
خدای من ،.. گدای محبت نیست و تهدید را نمیشناسد،....
خدایم،... تبعیض نمیداند و،.... تعظیم نمیخواهد،....
خدای من از خدای تو جداست،....
خدای من عشق است ،... کعبه عشق از مکه جداست،....
خدای من ،.. در قعر من است،....
اندیشه ش نیک است ،...و ،... گفتارش نیک است ،... و،... کردارش نیک.