باغدشت الموت 3

معرفی روستای باغدشت وجاذبه های گردشگری الموت -قزوین

باغدشت الموت 3

معرفی روستای باغدشت وجاذبه های گردشگری الموت -قزوین

الهی نعلش بشه مهرش !محمدصادق قور چی بیگی

محمدصادق قور چی بیگی

الهی نعلش بشه مهرش :

===============

روز چهار شنبه 13/9/92 گوشیم زنگ خورد ، الو

بفر مایید شما

خانم مودبی با صدای ملیح ،ظریف ،لطیف ،که گویی حنجره ،لب ،و زبان و د ندانهایش را یکجا جراحی پلاستیک نه ببخشید ( جراحی پنبه ) کرده با نر می فرمود :من از (شرکت سایان همراه همصدا ) از قم تماس میگیرم .

شرکت ما سیم کارتی دارد که چهار رقم آخرش با شماره شما یکیه به مبلغ سی و پنج هزار تومان با امتیازات الف ---ب ج د -م .... به شما تقدیم میکنیم .(الهی فدای تقدیم کردنش بشم که منو به یاد دوران ابتدایی انداخت .یک روز بازرس اداره سئو الی از دانش آموزان کرد که فقط من جواب دادم .آقای بازرس به من قول تقدیم داد .چند سال قبل هم طنزی در حضور پانصد نفر دانشحو خواندم اول شدم که قول تقدیم گرفتم .

نمی دانم تحت تاثیر زیبایی بیان خانم و یا قشنگی شماره و یایا دلسوزی شرکت مربوطه شدم که بی اختیار و انگار که در مسابقه ادب شرکت می کنم نرم و نازک گفتم :

خواهش می کنم

با همین یک کلمه آنچنان بسته حاوی سیم کارت از قم به آدرس حقیر پرتاب شد که باور بفر ماییدپشرفته ترین موشکها این گونه به هدف نمی خورد .این جانب به خودی خود که راست راست راه میروم با غرور دو سیم کارته شدن ان هم با شماره های مشابه تغییری در راه رفتنم حاصل شد که به نظر می رسید به گفته شاهدان به اندازه یک جفت کفش پاشنه بلند از سطح زمین فاصله گرفتم .

با مراجعه به مخابرات و دفاتر خدمات ارتباطی جهت فعال کردن و سند ،این جملات برای اولین بار مانند دو گوشواره به گوشهام آویزان شد .:

( این سیم کارت محلی از اعراب ندارد )

این بار موقع بر گشت شده بودم مثل خانمی که یک لنگه کفش پاشنه بلند پاش باشه

تازه یادم آمد که پشم بره خودمان چقدر از صدای آن خانم نرم تره .

به من خرده نگیرید .اخه من به یکی از کلمات :شرکت ،همراه ،همصدا ،

و صدای پنبه گونه باید اعتماد میکردم .

توی همین حال و هوا بودم که بازهم از قم زنگ زدند و همان مطالب تکرار شد گه از یک شرکت دیگه بود .

چند روز قبل همان شرکت قبلی دوباره تماس گرفت و خودش و تقاضای مشروعش را تکرار کرد .که این بار زبانم را لوله کرده واز ناودانی آن هرچه کلمات تیکه پاره را مثل سا چمه های تفنگ شکاری به سمت آن لطافت گونه پرتاب کردم و آخرش هم گفتم :

الهی با لگد خر مرگ مغزی بشی تا نعل سم آن خر در صورتت بشه مهر شرکتت مدیر عامل محترم شرکت سایان همراه همصد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد